هر انسانی میکوشد که در فضای مدینه فاضله به سر ببرد اما مدینه فاضله نه مثل بارانی است که از بالا ببارد، نه مثل آب چشمه و چاهی که از درون زمین کندوکاو بشود؛ مدینه فاضله را انسان مُهذّب میسازد و تهذیب جان انسان در پرتو تعالیم اخلاقی انبیاء است. لذا انبیاء (علیهم الصَّلاه و علیهم السَّلام) قبل از طرح مسائل سیاسی، نظامی، اقتصادی و سایر شئون جمعی؛ به تهذیب روح و اخلاق اشاره کردهاند.
جامعهای اهل سعادت است که از تهذیب روح نشأت گرفته و بهرهمند باشد و جامعه یا ملتی سقوط کرده است که از این بارقه الهی محروم باشد. الان که سخن از تهاجم فرهنگی است، اصلیترین راه مبارزهاش تطهیر روح و تهذیب اخلاق و آشنایی به کیفیت ساختن مدینه فاضله است.
همانطوری که مسائل سیاسی یا نظامی یا دیگر مسائل توان تهاجم نداشت و برای عقبنشینی آمادگیاش را اعلام کرد، و پیروزی نصیب نظام اسلامی شد، لکن در این راه شهادت و جانبازی لازم بود، آزادگی و مفقودیت و گمنامی را همراه داشت؛ در جهاد اکبر همه اینها حضور و ظهور دارد، منتها بزرگتر از آنچه در جهاد اصغر است. جلوی تهاجم فرهنگی را جز تهذیب روح که ناشی از جهاد اکبر است، چیزی نخواهد گرفت.
بهترین راهی را که انبیاء (علیهم الصَّلاه و علیهم السَّلام) انتخاب کردهاند، این است که انسان را در مقاطع گوناگون فاضل به بار آوردهاند. انسانهای فاضل، جامعه فاضل و مدینه فاضله را میسازند. هرگز مهندس و معمار نمیتواند مدینه فاضله بسازد.
مهندس و معمار یک معیار ارزشی طلب میکند که به استناد آن معیارهای ارزشی، خانه خوب بسازد، وگرنه او مثل یک باغبانی است که برایش فرقی نمیکند که این خَضراء را و این گلهای زیبا را در مَزبله بکارند و برویانند یا غیرمَزبله! دین در عین حال که به همه علوم بها میدهد و با چشم تکریم مینگرد، معیارهای ارزشی را اول ارائه میکند، بعد اصول و اسلوب فنی را محترم میشمارد و آن زیربنای اولی را انسانهای آزاده میدانند.
خطر تجاوز از حد را و تعدی از وظیفه را گوشزد میکند، و راه درمان را هم مشخص میکند. قرآن کریم در ارائه خطر آیات فراوانی به ما میآموزاند.
یکی اینکه: لَوِ اتَّبَعَ الحَقُّ اَهواءَ هُمْ لَفَسَدَتِ السَّمواتُ وَ الأرضُ وَ مَنْ فِیهِنَّ (1). اگر حق و حقیقت تابع هوسِ هوسمداران باشد، در بخش توحید تابع عقائد و خواستههای آنها باشد و ربوبیّت را واحد نداند، به اَرباب مُتَفَرِّقُون رضا بدهد؛ در مسئله توحید تابع این ملحدان اعتقادی باشد، در مسائل اخلاق تابع رذیلت مدارها باشد، در مسائل عبادات و احوال شخصی تابع افراد هوس باز باشد؛ لَوِ اتَّبَعَ الحَقُّ اَهواءَ هُمْ لَفَسَدَتِ السَّمواتُ وَ الأرضُ وَ مَنْ فِیهِنَّ، سماوات هم فاسد میشود! اگر مسئله توحید تابع اینها باشد، کل نظام کیهانی به هم میخورد.
اگر مسائل قانونی و حقوقی تابع هوس باشد؛ نه تنها زمین فاسد میشود، فساد به آسمانها هم سرایت میکند. اگر چنانچه روزی در اثر پیشرفت علم، بشر توانست در سماوات هم کاری انجام بدهد، در این منظومههای شمسی هم زیست کند و در آنجا نیرو پیاده کند و زندگی کند؛ آنجا هم مثل زمین فاسد خواهد شد. لذا فرمود: لَوِ اتَّبَعَ الحَقُّ اَهواءَ هُمْ لَفَسَدَتِ السَّمواتُ وَ الأرضُ وَ مَنْ فِیهِنَّ؛ این یک بخش.
(1) مؤمنون / 71